سفرنامه کرمان قسمت پایانی - 24 بهمن 93

روز سوم: آدينه 24 بهمن 93

صبح زود بيشتر بچه ها بيدار شده بودند تا طلوع خورشيد خانوم را ببينند ولي خورشيد خانوم رو گرفته بود و خود را در پس ابرها پنهان كرده بود، تعدادي از بچه ها هنوز خواب بودند و آن ها كه بيدار شده بودند گروه گروه از فرصت استفاده كرده و در كوير و كلوت ها پياده روي مي كردند و عده اي نيز از كلوت ها بالا مي رفتند.

IMG 0207

IMG 0209

IMG 0212

IMG 0213

IMG 0214

شهر افسانه‌ای "کلوتها" 11 هزار کيلومتر مربع وسعت دارد و فاصله اش با شهداد تنها 40 كيلومتر است؛ و حدود 20 هزار سال قبل، با فرسايش آبی و بادي، به وجود آمده است. در کوير شهداد، 100 هکتار نمکزار به شکل جوشش تخم مرغی وجود دارد که در هيچ جاي دنيا مشابه آن نيست. در محدوده‌ای 30 هزار کيلومتری، در دل لوت، هيچ حياتی وجود ندارد. شاهد اين ادعا جسد سالم گاوی است كه در زمستان سال ۱۳۶۵ در كوير لوت تلف شده است. پس از گذشت 15 سال از آن زمان، جسد اين گاو - در حالی كه براثر نور شديد آفتاب خشك شده بود - بدون هيچ تغييری پيدا شد. (بر گرفته شده از سايت كويرها و بيابان هاي ايران)

IMG 0218

پس از بازگشت بچه ها از كوير نوردي صبحگاهي شروع به جمع آوري چادرها و وسايل كرديم، با بالا آمدن خورشيد در آسمان و حرارت آفتاب تيز آن مي شد به گرماي طاقت فرساي آنجا پي برد. در طرف ديگر آقاي ارك و همسرشان خانم باغبان، آقاي عرفا و همسرشان و خانم شفيعي به همراه آقايان ريحاني و بني اسد در تدارك صبحانه بودند كه انصافاً نيمروي خوشمزه اي درست كرده بودند.

به خاطر اينكه ديگر ركاب زني نداشتيم و بقيه سفر به صورت سياحتي و اتوبوس بود، دوچرخه ها را در اتوبوس قرار داديم، همگي آماده ي حركت بوديم ولي قبل از آن عكس دسته جمعي گرفتيم كه به يادگار خواهد ماند:

IMG 0233

لحظه ي سختي بود بايد بعد از چند روز از دوستان خوب كرماني مان جدا مي شديم، جا دارد از دوستان مهربان كرماني پوزش بخواهيم به خاطر اينكه شب گذشته با وجود عدم آمادگي و نداشتن وسايل شب خوابي در كوير با اين همه سختي شب را به روز رساندند و هيچ حرفي نزدند، فقط مي توانيم بگوييم... شرمنده ايم!

دوستان کرمانی در اتوبوس:

IMG 0235

9:30 از "كلوت ها" به طرف آبگرم "جوشان" حركت كرديم وبا پيمودن 25 كيلومتر  به شهر سيرچ رسيديم و با گذر از آن و پيمودن 8 كيلومتر جاده ي كوهستاني سربالايي  سرانجام ظهر  به آبگرم "جوشان" رسيديم.

جريان دهي آبگرم "جوشان" 15 ليتر در ثانيه است و به صورت جوششي از دل سنگ هاي آهكي خارج مي شود و آب سولفاته و دايمي آن داراي خواص بسياري است كه در درمان بيماري هاي دستگاه ادراري، گوارش، متابوليسم، روماتيسم، ديابت، كبد و همچنين تجديد قوا  و رفع خستگي مي تواند اثر داشته باشد.

دوستان همسفرمان با رفتن به آبگرم جان تازه اي گرفتند و باطراوت و بانشاط مثل هميشه برگشتند، در اين ميان يكي از بچه ها كه مدتي بود از ناحيه ي گوش احساس ناراحتي مي كرد توسط خانم صالحي كه يكي از سپيد پوشان محبوب جامعه هستند مورد درمان و تزريق مسكن قرار گرفت.

بله، الان مصدوم آماده است!

IMG 0244

كادر پزشكي:

IMG 0245

جناب آقاي آغاسي در حال نظارت بر كار گروه پزشكي:

IMG 0247

IMG 0251

آغاسي از حال رفت! و ...

IMG 0252

اين هم عكس يادگاري با مصدوم تازه!

IMG 0255

واقعا اين حس همنوع دوستي بعضي ها قابل ستايش است.

دوستان گرامي اصلاً جاي نگراني نيست، جناب آقاي آغاسي به همت خانم صالحي و كادر زحمتكش پزشكي بهتر شد و براي ادامه ي درمان به داخل اتوبوس منتقل شدند، به گفته ي سخنگوي كادر پزشكي گروه به دليلي كه مشخص نبود ضربان قلب جناب آغاسي بالا رفته و باعث سرگيجه و در نتيجه از حال رفتن ايشان شده، البته كار به اينجا ختم نشد واكيپ تجسس گروه به علت مشكوك بودن حادثه وارد عمل شد و با تشكيل كارگروهي  پس از بررسي هاي انجام شده كاشف به عمل آمد كه جمعي از دوستان جناب آغاسي فقط از باب رفاقت مقدار كمي آب سنگين سولفات گوگرد به خورد ايشان داده اند، البته باز هم جاي نگراني نيست چون كميته ي انظباطي قرار است با افراد به شدت برخورد كند و الان هم كار به كميته ي استيناف كشيده شده، به هر حال هرچه بود به خوبي گذشت ولي دوستان هميشه اينطوري نميشه!

با اتفاقات پيش آمده بعد از ظهر هم گذشته بود و زمان زيادي را از دست داده بوديم و هرچه سريعتر بايد به كرمان مي رفتيم و ايجا بود كه من به ياد شعر معروف زنده ياد قيصر امين پور افتادم: " نا گهان چقدر زود دير مي شود" خصوصاً براي خوردن نهار!

براي سرعت بخشيدن به فرآيند انتخاب غذا در حالي كه به طرف كرمان رهسپار بوديم، آقاي بني اسدي از اول تا آخر اتوبوس به صورت منو باز سفرش غذا گرفتند كه از اين بابت خيلي توي زحمت افتادند، به پيشنهاد آقايان بني اسدي و ريحاني تعدادي از همسفران غذايي به نام "بز قورمه" سفارش دادند كه يكي از غذاهاي سنتي كرمان به شمار مي آيد.

ساعت از 16 هم گذشته بود كه به رستوران سنتي مهر رسيديم، قرار بر اين شد كه نهار را در باغ رستوران تناول كنيم، در دو طرف باغ رستوران تعدادي اتاق وجود داشت كه هر گروه از همسفران در يكي از اتاق ها جاي گرفتند.

IMG 0261

IMG 0266

IMG 0267

IMG 0268

IMG 0269

IMG 0270

 

اين هم غذای سنتی "بز قورمه"  جايتان خالی خيلی لذيذ بود! 

IMG 0272

بعد از صرف نهار بچه ها مشغول  به گرفتن عكس در فضاي زيباي باغ شدند، بعضي ها هم عكس سلفي مي گرفتند:

IMG 0273

IMG 0280

برنامه ي بعدي بازديد از بازار كرمان بود، بازار از ميدان ارگ شروع و به ميدان مشتاقيه ختم می‌شود. هر بخش از بازار کرمان در زمان يکی از فرمانروايان اين شهر ساخته شده و به خاطر برخی ويژگيهايش در ايران منحصربه‌فرد و دارای شهرت جهانی است. اين بازار طولانی‌ترين راسته بازار ايران محسوب می‌شود. بازار كرمان داراي بخش هاي مختلفي است: اولين بخش، بازار ارگ است که از ميدان ارگ شروع می‌شود و تا چهار سوق گنجعلی خان ادامه دارد. اين بازار به دو بخش فرعی تر به نامهای " بازار نقارخانه" و " بازار سراجی" تقسيم می‌شود، بازار چهار سوق گنجعليخان: محل تقاطع دو راسته بازار را چهار سوق می‌گويند، نمای داخلی اين چهار سوق با گچبری جالب و نقاشي های با رنگ و روغن با اينکه ۴۰۰ سال از ترسيم آنها می‌گذرد هنوز زيبايي خود را حفظ کرده‌اند، اين بازار جزء مجموعه ي گنجعليخان به حساب ما آيد، بازار گنجعليخان كه حد فاصل بين چهار سوق و بازار اختياری است . سبک معماری بسيار جالبی را از عصر صفوی به ياد گذاشته و در بخش جنوبی ميدان گنجعلی خان قرار گرفته‌است . در سمت راست اين بازار حمام تاريخی و زيبای گنجعلی خان و هجده مغازه دارد و در سمت چپ آن طاقنماهايي طراحی شده‌اند که منظره زيبايي را نشان می‌دهند:

هوا تاريك شده بود و روشنايي مغازه ها جلوه ي خاصي به بازار داده بود،  در دو طرف بازار از اصناف گوناگون مغازه هاي متعددي قرار داشتند، تقريباً به نيمه هاي بازار رسيده بوديم كه  به چهار راهي برخورد كرديم كه چهارسوق گنجعليخان نام داشت و در سمت راست نيز حمام گنجعليخان قرار داشت.

حَمّام گَنْجْعَلی‌خان يکی از بناهای مجموعه گنجعلي خان در شهرکرمان است که در سال ۱۰۲۰ ه ق(۱۶۱۱ ميلادی) ساخته شده‌است. "گنجعلی بيک" ملقب به "گنجعليخان" از حاکمان کرمان در زمان شاه عباس بود که کارهای عمرانی مهمی در کرمان انجام داده‌است. او برای اينکه در وسط شهر تفرجگاه‌های عمومی وجود داشته باشد، ابتدا يک ميدان بزرگ ايجاد کرد. اين ميدان که بيش از صد متر طول و پنجاه متر عرض دارد از چهار طرف با بناهای اختصاصی شامل مدرسه، مسجد، بازار و حمام (۱۰۲۰ ه .ق )،چهارسوق، آب‌انبار و ضرابخانه محصور شده و يک مجموعه عالی از آثارعمرانی عصر صفوی است.معمارآن "استادسلطان محمد معمار يزدی" مي باشد.

پس از پايان بازديد از حمام گنجعليخان در بازگشت  از بازار فرصت خوبي براي خريد سوغاتي بود، تعدادي از همسفران ترجيح دادند كه "كلمپه" شيريني سنتي كرمان و تعداد ديگر نيز "زيره" ي معروف كرمان را به عنوان ره آورد سفرشان به منزل ببرند.

به طرف محلي كه بايد سوار اتوبوس مي شديم حركت كرديم و بعد از اينكه همه ي همسفران آمدند، اتوبوس براي خارج شدن از شهر كرمان و حركت به طرف اصفهان به راه افتاد، چند خيابان بالاتر آقاي ريحاني كه ميخواستند پياده شودند از همسفران تشكر و خداحافظي كردند و دوستان در پاسخ زحمات آقاي ريحاني، ايشان را تشويق نمودند و در اينجا من هم از طرف همسفران و مسئولين مؤسسه ي اسپادانا، مراتب سپاس و قدرداني خود را به خاطر برگزاري خيلي خوب و موفق اين تور اعلام مي دارم.

با توجه به اينكه فردا صبح به اصفهان مي رسيديم و مصادف بود با روز شنبه، شب را دوستان همسفرمان براي رفع خستگي و آماده شدن براي يك روز كاري استراحت كردند، سكوت خاصي در اتوبوس حكم فرما بود،صبحگاه شنبه 25 بهمن 93 در نزديكي اصفهان بوديم و هركس به دنبال جمع كردن وسايلش بود كه به محض رسيدن بدون دغدغه پياده شود، حدود 6 صبح رسيديم اصفهان و در همان محلي كه سوار شده بوديم پياده شديم.

IMG 0281

IMG 0282

IMG 0283

 

IMG 0285

IMG 0287

و به اين ترتيب تور كرمان به پايان خود رسيد، سفر بسيار خوبي بود، چند روز مهمان مردم مهربان و مهمان نواز  كرمان بوديم، جاهاي تازه اي رفتيم و چيزهاي تازه اي هم ديديم، تجربه اي ديگر بر تجربياتمان افزوده شد ودر كنار هم درس هاي زيادي همچون: مهرباني و از خودگذشتگي، همياري و همكاري ياد گرفتيم و از همه مهمتر دوستان خوبي بود كه در اين سفر با آنها آشنا شديم.               

به اميد ديدار در سفرهاي آينده

                                                                                    بهمن 93 

ايمان عطافر 

                                                                                                       

                                                                                                                                                                              

 

    

 

وعده ما هر جمعه راس ساعت هفت صبح ضلع جنوبی پل آذر مقابل فرهنگسرای فرشچیان. برای شرکت در برنامه‌های رکابزنی تفریحی انجمن نیازی نیست که یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای باشید، کافیست تا در موعد مقرر با دوچرخه در محل حضور پیدا کنید. منتظر دیدار شما در جمعه این هفته هستیم.

آخرين جمعه هر ماه صرف صبحانه در كنار همركابان