قسمت سوم: تاریخچه تخت پولاد (قسمت دوم)
تخت فولاد در قرون پنجم تا نهم هجري
در قرنهاي پنجم تا نهم هجري مزار تخت فولاد يكي از جايگاههاي عبادت و رياضت بوده و عرفا و صوفيان و عباد و زهاد در آنجا براي خود عبادت خانه ساخته بودند و در آنها شب و روز به عبادت و راز و نياز با خداوند متعال مشغول بودند، چنانچه «كمال الدين اسماعيل اصفهاني» شاعر معروف، در يكي از همين عبادت خانههاي تخت فولاد به دست مغولان كشته شد.
در قرن هفتم و هشتم هجری عدهاي از عرفاي بزرگ كه در آن عهد عموماً به «بابا» و «عمو» شهرت داشتند در اين مكان متبرك ساكن بودهاند كه مهمتر از همه آنها «بابا ركن الدين»، عارف و صوفي معروف ميباشد. پس از وفات باباركن الدين، وي را در تخت فولاد به خاك سپردند و از آن پس اين ناحيه به نام «مزار باباركن الدين» شهرت يافت و مزار وي جايگاه رياضت و عبادت عرفا و پارسايان گرديد.
دوره صفويه را ميتوان اوج شهرت و اعتبار تخت فولاد دانست. احداث مصلاي بزرگ شهر و بناي عظيم و زيباي مقبره باباركن الدين، اين گورستان را در كانون توجه امرا و علما و مردم قرار دارد و روز به روز بر آباداني آن افزوده شد. هر چند اصفهان در دوره صفويه به استثناي امامزاده ها و مقابر خصوصي، داراي دوازده گورستان بزرگ بود ليكن گورستان باباركن الدين با دفن علماي بزرگي چون ميرفندرسكي و … اهميت ويژهاي یافت. دراين دوران اين محدوده گسترش زيادي يافته و چنانكه از نوشتههاي شاردن بر ميآيد در اين محدوده علاوه بر تكيه و خانقاه و بقعه، كاروانسرا، باغ، مهمانسرا، مسجد، مصلي، آب انبار و يخچال نيز وجود داشته است.
وجه تسمیه بابا:
در قرون هفتم تا نهم هجری عرفا و عارفان را بابا میگفتند که بعدها این اصطلاح بیشتر در زمان صفوی برای بزرگان محل و یا پهلوانان بکار میرفته است. در کتاب تاریخ اصفهان قسمت بناها و تکایا نوشته مرحوم همایی تعداد باباهای اصفهان 30 نفر ذکر شده است که معروفترین آنها بابا رکن الدین و بابا قاسم هستند که این دو در اصفهان خاکنند و بابا محمود و بابا شیخ علی که هر دو آنها در خارج از اصفهان خاکنند. نکتهای که باید در نظر داشت که از میان این باباها فقط بابا قاسم و بابا رکن الدین در مقام عرفان شاخص بودهاند و بقیه باباها بیشتر از نظر پهلوانی و یا بزرگ بودن شاخص میباشند.
-اوایل دوره صفوی
در سال ۹۵۹ هـ .ق مقارن سلطنت شاه طهماسب صفوي، فولاد بن استاد شجاع حلوايي مشهور به «بابا فولاد» از عرفای مورد علاقه مردم اصفهان در گذشت و در اين سرزمين به خاك سپرده شد. از نيمه دوم قرن دهم هجري به تدريج تخت فولاد رونق يافت و عدهاي از مردم اصفهان در جوار قبر باباركن الدين و يا در جوار مصلاي اصفهان به خاك سپرده شدند.
در اين دوره تكايايي چون «تكيه مير فندرسكي» ، «تكيه درويش صادق»، «تكيه محمد علي بيك ناظر»و محور تاريخي تخت فولاد شامل بازار، كاروانسرا، مسجد، حمام تكيه و گورستان در جهت شرقيـ غربي شكل گرفت كه اين محور تاريخي در كنار جاده اصفهان به شيراز واقع شده بود. ساختمان «مصلاي تخت فولاد» و «تكيه لسان الارض» نيز احتمالاً در همين سالها ساخته شدهاند.
در نيمه دوم قرن يازدهم هجري تكاياي بسياري در تخت فولاد ساخته شد، كه از جمله اين تكايا « مقبره الله ورديخان»، «تكيه فاضل اردستاني» و «تكيه ملامحمد زكي»را ميتوان نام برد.
-اواسط دوره صفوی
در حدود سال ۱۰۶۸ هـ .ق شاه عباس دوم پل تاريخي «حسن آباد» يا «حسن بيگ» را كه امروز به نام «پل خواجو» معروف است و در آن زمان سنگي و خيلي كوچكتر از پل فعلي بود، به صورت و عظمت كنوني تجديد نمود. وي به پيروي از انديشههاي شاه عباس اول، به بخش جنوبي پل خواجو توجهي خاص مبذول نمود.
گروهي از زرتشتيان از قديم الايام در اصفهان ميزيستهاند كه در اوايل دوره صفويه در محلي زرتشتي نشين در غرب تخت فولاد موسوم به «گبرآباد» ساكن بودهاند و قبرستاني نيز در اين منطقه داشتهاند.(خيابان «آپادانا» كه هنوز در افواه مردم اصفهان به اين نام خوانده ميشود، به اين مناسبت نامگذاري شده بود) شاه عباس ابتدا دستور ميدهد تا در حدود جلفاي اصفهان، زمين و مكاني براي سكونت به آنها داده شود و زرتشتيان به اين قسمت از جلفا نقل مكان نمايند، سپس دستور احداث كاخها و باغهاي متعددي مانند: «عمارت هفت دست»، «تالار آيينه خانه»، «قصر نمكدان»، «باغ گلستان»، «عمارت درياچه» و … را ميدهد و خياباني نيز از جنوب پل خواجو به سمت راه شيراز احداث ميگرددكه در حال حاضر «خيابان فيض» نام دارد. وي همچنين دستور طرح اندازي چهار باغي بزرگ در جاده اصفهان به شيراز را ميدهد. اين چهار باغ كه از جنوب پل حسن آباد آغاز شده و به دروازه تخت فولاد ختم ميشده به «چهار باغ گبرآباد» معروف بوده و شامل باغهاي زير بوده است:
۱- در جانب شرق و دو طرف پل، باغ و قصري مشرف بر زاينده رود به نام «باغ كاج» وجود داشت كه بعدها در فتنه افغان، چون محمود غلجايي مدتي از بيم طغيان اهالي پايتخت در اين باغ به سر ميبرد به «باغ محمود» معروف گرديد.
۲- در مقابل اين باغ و غرب خيابان، باغي وسيع با عمارتي به نام «باغ مستوفي» وجود داشت و به باغ گلستان كه در كنار تالار آيينه خانه مشرف به زاينده رود بود متصل مي شد.
۳- «باغ نگارستان» كه ساختمانها و درياچهاي بزرگ داشت، در جنوب باغهاي فوقالذكر و در جانب غرب اين خيابان واقع بوده است.
۴- «باغ انارستان» در جانب شرق و روبه روي باغ نگارستان قرار داشته است.
دو باغ اولي در مقابل يكديگر بنا شده بود و حوضي بزرگ و آبشاري جلوي سر در اين باغها در وسط خيابان وجود داشت در مقابل سر در دو باغ انارستان و نگارستان نيز در وسط خيابان حوض و آبشار ديگري وجود داشت. خيابان فيض نيز در آن زمان به مراتب وسيعتر از خيابان فعلي بوده و ظاهراً «باباركن الدين» نام داشته و سردرها و قصرها و چهار باغ بزرگ در دو طرف آن ساخته شده بود.
در زمان شاه سليمان صفوي محدوده گورستان تخت فولاد به حداكثر وسعت خود رسيده، به طوري كه گفته مي شود در اين زمان ۴۰۰ تكيه و خانقاه وجود داشته است. آنچه مسلم است گسترش شهر صفوي تا دروازه آن زمان (دروازه صفوي) ادامه يافته و بنابراين تخت فولاد از محلات خارج شهر محسوب ميشده است. از تكايايي كه در زمان شاه سليمان صفوي ساخته شد، «تكيه ميرزا رفيعا» و «تكيه خوانساري» را ميتوان نام برد.
- اواخر دوره صفوی
از اواخر دوره صفوي به خصوص زمان شاه سلطان حسين تخريب تكاياي تخت فولاد آغاز ميشود. ملامحمد باقر مجلسي كه از علماي بزرگ اواخر عهد شاه سليمان و اوايل سلطنت شاه سلطان حسين بود، حكم نمود كه طايفه متصوفه را كه در آن وقت زياد شده بودند از شهر اخراج نموده و بسياري از تكايا و خانقاهها را خراب نمودند.
در اين زمان تكاياي «آقا سيد رضي شيرازي»، «مير سيد اسماعيل خاتون آبادي»، «ملا محمد فاضل سراب» و «سيد ابوالقاسم خواجويي» ساخته شدند.